یادی از استاد فقید پرویز شهریاری

ساخت وبلاگ

یادی از استاد فقید پرویز شهریاری

 یادی از استاد فقید پرویز شهریاری

Image result for ‫استاد پرویز شهریاری‬‎

پرویز در سن دوازده سالگی وقتی ششم دبیرستان را می گذراند، پدرش را از دست داد.
پدر یک سال و نیم پیش از آن به خاطر اختلافی که با مالک ده پیدا کرده بود، ناچار به ترک روستا شد و در کارخانه خورشید که به کار ریسندگی می پرداخت و تازه در کرمان شروع به کار کرده بود، با روزی دوازده ساعت کار مشغول شد.
کسی که از کودکی به هوای آزاد  روستا عادت کرده بود، وارد سالنی شد پر از گرد و خاک و کار یک نواخت، و این روز به روز او را فرسوده تر می کرد. سرانجام مریض شد. یک سرماخوردگی ساده بود.ولی پزشک کارخانه ( از همان پزشکان مجازی که هر که به او مراجعه می کرد، گردی می داد) داروی عوضی به او داد و او را کشت. 

پرویز وقتی که از مدرسه به خانه آمد، پدش را خفته دید. پدر او را صدا کرد: 

پسرم با تو حرفی دارم. 

ولی مادر دخالت کرد: اول برو دو عدد نان بخر، بعد با پدرت حرف بزن... . 

و وقتی پرویز بر گشت دیگر پدر حرف نمی زد. در چهل و شش سالگی. هنوز وقتی پرویز از پدرش یاد می کند،
به یاد آن غروب وحشتناک می افتد که پدرش چه وصیتی داشت و می خواست چه چیری را سفارش کند. از مال دنیا که هیچ نداشت حتی یک شاهی.


یاد و خاطره این استاد فرزانه که صاحب حق بسیاراست بر گردن نسل ما و نسل بعد از ما، و هر آن که گوشه چشمی به علم ریاضی دارد ، همواره گرامی باد.
 ارادتمند- سلیلی

یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۶ |

  به اندیشان...
ما را در سایت به اندیشان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behandishana بازدید : 204 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 13:19